یادداشت | "شبکه اجتماعی" این بار با پوشش سینما
به گزارش سرویس فرهنگی اجتماعی خبرگزاری رسا، گاهی اوقات شخصیتهای معروف و مطرح را به گونهای نشان میدهند که برای ما خواه ناخواه تبدیل به الگوهای بی بدیلی میشوند که تصور میکنیم با تقلید نوع پوشش یا شیوه صحبت کردن آنها چند صباحی تبدیل به آنها میشویم و حس موفقیت به ما دست میدهد در صورتی که نقش همان مسکن درد را دارد و چون تمام شد، درد دوباره سرباز میکند.
این همان کاری است که امروز برای پنهانتر ماندن پشت پرده شرکتهایی مانند اپل و فیس بوک اتفاق میافتد. یعنی هالیوود هزینه زیادی خرج میکند تا چهره استیو جابز و مارک زاکربرگ را به تصویر بکشد. فیلم استیو جابر به کارگردانی دنی بویل در سال 2015 در کشور آمریکا ساخته شد و سی میلیون دلار برای ساخت این فیلم هزینه شد که البته در فروش این فیلم باناکامی زیادی مواجه شدند.
یکی موفق و دیگری شکست خورده، چرا و چگونه؟
در مقابل فیلم شبکه اجتماعی یا «The Social Network» به کارگردانی دیوید فینچر سال 2010 در آمریکا تولید شد و 40 میلیون دلار هزینه فیلم شد اما بیش از 220 میلیون دلار به فروش رفت و مخاطبین زیادی را پای پرده نقرهای سینما کشاند. از افتخارات این فیلم برنده جایزه اسکار بهترین فیلمنامه اقتباسی و جایزه اسکار بهترین تدوین و بهترین موسیقی اورژینال شد.
این دو فیلم تلاشی است تا شبکههای اجتماعی را به پرده سینما بکشاند و به دور از پشت پردههای امنیتی فیلم که مهمترین آن جاسوسی و تغییر سبک زندگی مردم است، این چهرهها را افرادی پرکار و بدون غرض ورزی سیاسی نشان دهند. در این دو فیلم هیچ گاه به ابعاد سیاسی و نظامی مسئله توجه نشده و ارتباطات بیرونی آنها مورد بررسی قرار نگرفته است.
زاکربرگ خالق فیسبوک
برخی منتقدین معتقد هستند که فیلم شبکه اجتماعی درباره فیس بوک و روکربرگ نیست بلکه درباره قدرت رسیدن و داشتن قدرت تاثیرگذاری صحبت میکند. اینکه چطور یک انسان عادی تبدیل به یکی از قدرتمندترین انسانهای جهان میشود و هر روزی بر قدرت او نیز افزوده میشود. چطور میتوان با نقشهای جذاب میلیاردها نفر را پای یک بازی نگه داشت و آنها را سرکار بگذاریم و بتوانیم اطلاعات سبک زندگی آنها را قاپ بزنیم.
بهتر است تا کمی درباره داستانهای این کشور پر جمعیت اینترنتی مطالعه کنیم، چیزی که تحقیق درباره آن ما را به مسیری در گوشه رینگ سازمان سیا میبرد. یعنی وقتی حساسیت برای شما بالا میرود که میشنوید اوباما اجازه نمیدهد تا فرزندانش از فیسبوک استفاده کنند یا کلینتون مدعی میشود که تعمیرات فیسبوک و توئیتر را به خاطر انتخابات سال 88 ایران متوقف کردیم، چون با این دو نرم افزار کارها داریم.
زاکربرگ تنها نیست
زاکربرگ متولد سال 1984 میلادی از شهر نیویورک است، او موسس رسمی شرکت فیسبوک است و بنابر گزارش سایت اینترنتی برنت که وابسته به دولت آمریکا میباشد، این یهودی زاده، جزء 50 شخصیت معروف منکر خداست.
فیس بوک سال 2004 به عنوان یک سایت ظاهرا اجتماعی در دانشگاه هاروارد به راه افتاد و هدف آن شناسایی افراد برای انجام عملیات ویژه برای سازمانهای جاسوسی بود. توئیتر نیز در کنار فیسبوک نقش عمدهای در سخنپراکنیها برای انتخابات ریاست جمهوری آمریکا بازی میکند.
یکی از افسران سازمان NSA مدعی شد: «اعضای حزب دموکرات رابطه تنگاتنگی با مسئول فیسبوک دارند و نسبت به این رابطه ابراز افتخار میکنند.» مهمترین کاری که فیسبوک ماموریت داشت تا انجام بدهد، عادت دادن مردم به گزارش لحظه به لحظه از فعالیتهای خود است و با این کار اطلاعات مردم برای عملیات دیتا ماینینگ استخراج میشود.
عملیات داده کاوی یا دیتاماینیگ، دادهها را از اطلاعات بدون استفاده تبدیل به اطلاعات هوشمند میکند و امروز در کسب و کار و برنامههای تبلیغاتی به شدت قابل استفاده است. فیسبوک و توئیتر همواره مورد حمایت کنگره آمریکا بودند و با تخصیص بودجه 50 میلیون دلاری از کنگره برای انتخابات سال 88 نقش آفرینی بسیاری کردند. آنها نقش تشدید شبکهسازی اطلاعات را ایفا کردند و نقطه اتصال حلقه درون ایران و خارج بودند.
کاری که فیسبوک در سالهای 88 در کشورما انجام داد، میتواند به عنوان یک مورد مطالعاتی بررسی شود، چرا که دقیقا همان مسیری را که شبکههای اجتماعی نوین و پلتفرمهایی مانند تلگرام، اینستاگرام و ... انجام میدهند، آن دوران توسط فیسبوک صورت میگرفت.
راهی که دوباره طی میشود
کافی است مشکلات بسیاری که امروز توسط اینستاگرام بر زندگی مردم ایران وارد آمده است را مطالعه کنید، شهوت دیده شدن و اسیر در تصویر ماندن چیزی است که آدمی بدون هیچ دستاویزی بدان چنگ میزنند. واقعیت این است که اطلاعات افراد به تنهایی هیچ گاه مورد توجه و اهمیت نیست ولی زمانی که دو میلیون نفر از جمعیت یک کشور وارد اپلیکیشنی میشوند که تحت مدیریت حاکمیت جامعه نیست، آنگاه این نرم افزار تبدیل به یک قتلگاه فرهنگی میگردد و مسیر را برای ما بیراهه میکند.
افرادی که بارها تبلیغ و ترویج اینستاگرام و تلگرام را در این دوران برای مبارزه و جنگ نرم پیشنهاد میدادند، امروز دقیقا به چه نقطهای از اتصال رسیدند؟ همان جریانی که دورانی را با فیسبوک گذراندند و جنگ نرم را بازی در زمین دشمن تصور کردند، بدون اینکه به دنبال عرصهسازی و میدانداری برای زمین جنگ باشند.
فیلم شبکه اجتماعی، جنگی را ترسیم میکند که همان جنگ قدرت است، جنگی میانه راه درست و اشتباه برای بدنه تصمیمگیر جامعه ما و گویا این فیلم با ما سخن میگوید. این فیلم ابتدای همان چیزی است که بدان نبرد ادارکی یا جنگ شناختی میگویند. چطور ممکن است که راه برای برخی مسئولین روشن نشده است و شبکه ملی اطلاعات برای حفظ امانتهای مردم ایجاد نمیشود و همیشه دعوای تلگرام است که باشد یا نباشد؟
امروز ما دچار اشتباه محاسباتی شدیم، چیزی که خطرش را رهبر معظم انقلاب بارها به ما هشدار داده است. دشمن در شرق زمین مشغول کار است و ما بعضی نیروهایمان را در غرب زمین به دنبال گلبازی فرستادیم. اگر غیر از این است باید دشمن در زمین سبک زندگی وامیماند و تاثیرگذار نمیبود. /882/ ی702/س
علی اصغر سیاحت هویدا